در تاريخ 2/4/61 نامهاى از گيلان از شهر لاهيجان از مردى كه خود را چهل ساله معرّفى مىكرد رسيد و در آن نامه اين سرگذشت عجيب را كه مربوط به اين فصل از كتاب است نوشته بود:
من خانهاى در كنار شهر لاهيجان سر راه «سياهكل» مسلّط بر باغ چاىبزرگى دارم.
در بيست سال قبل يك روز تابستانى كنار باغ چائى نشسته بودم و به درِ باغ نگاه مىكردم، ديدم جوان خوش قيافهاى در داخل باغ يعنى اين طرف در ايستاده و به من نگاه مىكند....
ادامه مطلب...
ادامه مطلب
|